فدای تو...

فدای ان نگرانی های بی بهانه  فدای ان چشمان پر ترانه

بگزار فدا شوم برایت عاشقانه    بگزار زیر پایم له شود این غرور ویرانه

عشق تو بوده ارامش این خانه   از ان زمانی که شد دل برایت دیوانه

قسم خورد که نشود عاشق هیچ بیگانه

S.s

منبع

هوای تو..

وقتی قلبم هوای تو را دارد   از اسمان قطره های عشق می بارد

یادت در وجودم تخم عشق می کارد   مرا به سوی تو می ارد

دل عزیز تر از تو کسی ندارد    تا نفسی باقیست دوستت دارد 

S.s

منبع

چشمانش..

چشمانش بیکران نوریست   دستانش اسمان پاکیست

دلم در راهش قربانیست    چشمانم در شب های بی او بارانیست

سوال قلبم از من چیست   ارامش بی کرانم از کیست

 جانم فدای خاک پای عشقیست    که تمام وجودش باوفاییست

S.s

منبع

لحظه ها...

با لحظه هایی از جنس عاشقانه   با اشک هایی از نوع شاعرانه

 با عشقی به بزرگی بیکران    با صبر هایی از جنس عاشقان

به امید دیدن ماهمان      خود را زدیم به ان خیابان

که بود جای رد پایش       تمام قلبم شده جایش

S.s

منبع

باید تابید...

گاهی باید افتاب بود و تابید   گاهی باید باران بود و بارید

چگونه باید عشق را دید    فاصله های تنهایی را درید

امدی خود قلبم شدی   برایم تنها حرفم شدی

عاشقتم ای تنها اشنای من  همه کسم ای بی همتای من

S.s

منبع