وبلاگ دل نوشته های  من
وبلاگ دل نوشته های  من

وبلاگ دل نوشته های من

حرف دل

نبض های زندگی...

انگار نبض های زندگی در چشمان تو می زنند  مرا از امواج بی رحم غرورم میکنند

به امن ساحل تو می اورند  بی کسی را از یادم می برند

ناز نازترین دنیا را به جان می خرند  و بوسه کنان از جای رد پاهایت می گزرند

ثانیه ها حسرت تک نگاه تو را می کشند   مرا به جهان پاکی یارم می برند

این قلب و دل وابسته ام فقط تو را دوست دارند

S.s

منبع

امروز دیدم...

امروز چشمانت رادیدم   قطر ای از جام عشق چشیدم

با غرور رابطه را بریدم   صدای خنده هایت را شنیدم

بهه سوی عاشق شدن دویدم   من زیباتر از تو را ندیدم

فاصله های دوری را شکستم   با تو عهد عاشقی بستم

S.s

منبع

تکرار نامش...

ارامش قلبم تکرار نام زیباییست   که صاحبش نهایت پاکیست

دل منتظر روز قراریست   چشمان منتظر رو دیداریست

روزی که برای خود کتابیست   از جنس عشقی که باید زیست  

S.s

به اسمان این شهر بگویید...

به اسمان این شهر بگویید همچنان اشک هایش را بریزد باید هر روز ان چنان ببارد که انگار عزیزترین خود را ندارد تا وقتی که عزیزترین این شهر برگردد                                                            S.s

منبع

یک روز بعد..

تنها یک روز است که رفته    اما دل اسمان این شهر نیز گرفته

این شهر دلش را به نور خورشید بسته   چشمانش می ریزد بران را دسته دسته

قلب اسمان از نبودت شکسته   به یادت در دلش جاری می شود ارامشی اهسته اهسته

این شهر نیز عاشقانه دوستت دارد   که برایت اسمانش حال و هوای بارانی دارد

S.s

منبع